یک جهان! یک پول! بیت‌کوین و فلسفه جهان وطنی

پیش از هر چیز باید بگویم که وقتی از بیت‌کوین حرف می‌زنیم منظورمان پول دیجیتالِ آزاد از کنترل دولت‌ها و بانک‌ها و مبتنی بر تکنولوژی بلاک‌چین است. بیت‌کوین نماد این ایده انقلابی است و خودش موضوعیتی ندارد. پس من را نمی‌توانید یک ماکسیمالیست متعصب بیت‌کوین قلمداد کنید.

در این مقاله از این مزایا خواهم نوشت.

برگردیم به اصل ماجرا.

The Most Trustworthy Coin“: How Ideological Tensions Drive Trust in Bitcoin


منبع: https://iranbroker.org/cryptocurrencies-as-an-anti-nationalist

Cryptocurrencies as an anti-nationalist and cosmopolitan development

ایده پول مشترک و آزادِ جهانی که در حال حاضر با نام بیت‌کوین شناخته می‌شود (آینده را نمی‌دانیم!) از طریق همین احساس نیاز متقابل به دیگران، مانعی بر سر راه ناسیونالیسم افراطی است. پیش‌تر گفتم که آینده بیت‌کوین به آینده دموکراسی گره خورده است و ناسیونالیسم افراطی خطری توأمان برای دموکراسی و صلح جهانی است. در نتیجه گسترش ناسیونالیسم افراطی هم به دموکراسی ضربه خواهد زد و هم به آینده پولِ آزادِ جهانی!

اما منظور من از این حرف‌ها چیست؟ چه چیزی را می‌خواهم ثابت کنم؟

به آثار هانس رزلینگ دانشمند سوئدی مراجعه کنید. او با تکیه به آمار ثابت کرده است هر چه در تاریخ جلو آمده‌ایم، خشونت کمتر شده و رفاه بیشتر؛ و این یعنی ما مسیر درستی را در تاریخ پیش گرفته‌ایم و از دنیای قدیمِ آکنده از فقر و محرومیت و خشونت فاصله گرفته‌ایم.

در یادداشت‌های بعدی همراه ما باشید.

اما سوال اینجاست: آیا جهان‌وطنی‌ها احمق یا تنبل بودند که نتوانستند ایده‌هایشان را ترویج کنند یا ایده‌هایشان به اندازه کافی زیبا یا منطقی نبودند؟! پس مشکل کجاست؟!

بیت‌کوین یک پول مشترک جهانی و نمادی از ایده‌های انقلابی و آزادی‌خواهانه انسان‌هایی در سراسر جهان است. بیت‌کوین حتی یک زبان مشترک است. بقای اکوسیستم بیت‌کوین در گرو باور به ارزش‌های بنیادین آن، اعتماد متقابل میان انسان‌ها، و تلاش برای حفظ صلح جهانی است. دیدیم که اتفاقی مانند تجاوز روسیه به اوکراین چه عواقبی را متوجه همه بازارهای مالی خصوصا کریپتو کرد! اکوسیستم بیت‌کوین تنها با همکاری نودهایش در سراسر جهان قوی و ایمن خواهد ماند، احساس نیاز به “دیگری” را در انسان‌ها افزایش می‌دهد و از آن‌جا که مسائلی مانند جنگ بر روی این اکوسیستم تاثیر منفی دارند، کاربران همین اکوسیستم جزو اولین مخالفان جنگ هستند.

انسان‌ها تقریبا از وقتی فهمیدند به جز قبیله و قلمروی کوچک خودشان، انسان‌ها و سرزمین‌های دیگری نیز در دنیا وجود دارند، ایده “حکومت بر جهان” را در سر پروراندند. تاریخ جهان پر است از جنگ و کشمکش برای تحقق این رویا. اما کم‌تر انسان‌هایی پیدا شدند که بجای ایده “حکومت بر جهان” از ایده “حکومت جهانی” سخن بگویند.

گسترش تجارت، تغییر شیوه تولید، دانش مدرن و صنعت و تکنولوژی و همچنین ابزارهای ارتباطی پیشرفته، به ما اجازه داده‌اند که به شیوه‌هایی صلح‌آمیزتر زندگی کنیم، زنده ماندن ما مستلزم غارت دیگران نباشد بلکه مستلزم همکاری با دیگران باشد. من در محل کارم قهوه‌ای از آمریکای لاتین می‌نوشم و از برنامه‌ای ساخت برنامه‌نویسان هندی استفاده می‌کنم، در توئیتر آمریکایی از جهان مطلع می‌شوم و لباس‌هایی ساخت چین یا ویتنام بر تن دارم. من نمی‌توانم نسبت به مردم دنیا بی‌تفاوت باشم زیرا من و آن‌ها در همکاری و هماهنگی متقابل با یک‌دیگر زندگی می‌کنیم.

بیت‌کوین و فلسفه جهان وطنی

باید بگویم هیچ‌کدام! فلسفه جهان‌وطنی چندان مناسب دنیای گذشته نبود. در دنیایی که منابع محدود بودند، غذا خوردن یک آدم در گرو این بود که لقمه‌اش را از دست انسان دیگری برباید. هزینه سیر شدن یک آدم گرسنه ماندن دیگری بود. اما هر چقدر در تاریخ جلو آمدیم و تکنولوژی و صنعت و تجارت اجازه دادند کیک اقتصاد بزرگ‌تر شود، همه کمابیش توانستند سیر شوند، بدون این که دیگری گرسنه بماند.

در دنیایی که انسان‌ها خودشان را جهان‌وطن قلمداد کنند و نسبت به مسائل و رنج های بشر در همه جای زمین احساس مسئولیت کنند، نه چنگیز و نرونی ظهور می‌کردند، نه موسولینی و هیتلری کاری از پیش می‌بردند و نه ترامپی می‌توانست رئیس جمهور مهد دموکراسی شود! در جهان انسان‌های جهان‌وطن، نه پوتین به راحتی می‌توانست به اوکراین حمله کند، نه نسل‌کشی‌های قاره سیاه رخ می‌دادند و نه بسیاری دیگر از تراژدی‌های تاریخ بشر به ثبت می‌رسیدند. به یک علت ساده و آن هم وجود شهروندانی مسئول و حساس که نسبت به سیاست‌های جنگ‌افروزانه سیاست‌مداران خودشان سکوت و همراهی نشان نمی‌دهند.

در مقاله قبلی نوشتم که آینده بیت‌کوین به آینده انرژی و آینده دموکراسی در جهان گره خورده است و بدون رصد کردن این 2 عامل نمی‌توان درباره آینده بیت‌کوین نیز پیش‌بینی درستی داشت. همچنین نوشتم که بیت‌کوین علی‌رغم همه مخاطرات و چالش‌ها، مزایای ارزشمندی به همراه دارد.

مدافعان ایده “حکومت جهانی” خودشان را نیز “شهروند جهانی” یا به تعبیری آشناتر “جهان‌وطنی” قلمداد می‌کنند. جهان‌وطنی‌ها از برداشتن همه مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی دفاع می‌کنند. این ایده علی‌رغم این‌که مدافعان کمتری دارد ولی تاریخش به قدمت خود بشر است و در فلسفه و سیاست و هنر هم وارد شده است و حامیان مهمی از گذشته تا اکنون دارد؛ از دیوژن کلبی و سیسرون گرفته تا کانت و هابز و دریدا و مرتا نوسبام.

برای مطالعه بیشتر: