روش قدرت اقتصادی نسبی، تنها یک پیشبینی دقیق از نرخ ارز نمیدهد؛ بلکه به شما یک نگاه کلی به ارزش یک ارز و قدرت حرکت آن ارز میدهد. این رویکرد معمولا با سایر روشهای پیشبینی ترکیب میشود تا یک تحلیل جامعتر ارائه را دهد.
مدلهای اقتصادسنجی؛ ترکیب دادهها بهعنوان مبنا و اساس
برای مثال، فرض کنید که شما بهعنوان یک تحلیلگر نرخ ارز USD/CAD برای سال آینده مشغول به تحلیل هستید. شما به این نتیجه میرسید که مدل سنجش اقتصاد میتواند راه خوبی برای پیشبینی نرخ ارز باشد. بر اساس تحقیقات و تجزیه و تحلیل شما، عواملی مانند: تفاوت در نرخ بهره بین ایالات متحده و کانادا (INT)، تفاوت در نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) و تفاوت در نرخ رشد درآمد (IGR) بین این دو کشور بیشترین تاثیر را دارند.
عوامل استفاده شده در مدلهای اقتصادسنجی معمولا بر اساس تئوریهای اقتصادی هستند اما در صورتیکه حدسزده شود یک عامل خاص بهطور قابل توجهی بر نرخ ارز تاثیر میگذارد، میتوان آن را به مدل اضافه کرد.
از سوی دیگر، نرخ بهره پایین ممکن است سرمایهگذاران را از سرمایهگذاری در یک کشور دور کند و حتی آنها را بهدنبال قرض گرفتن ارز با نرخ بهره پایینتر برای سرمایهگذاریهای دیگر بکشاند.
به این مثال توجه کنید. اگر قیمت مداد در ایالات متحده در سال آینده به نسبت ۴% افزایش یابد در حالیکه افزایش قیمت در کانادا تنها ۲% باشد، تفاوت تورم بین دو کشور ۲% خواهد بود. به این معناست که انتظار میرود قیمت مداد در ایالات متحده نسبت به کانادا سریعتر افزایش یابد.
مفهوم اصلی این رویکرد این است که یک اقتصاد قوی با رشد بالا، احتمال بیشتری دارد که سرمایهگذاران خارجی را جذب کند. این رویکرد به رشد اقتصادی در کشورهای مختلف توجه میکند تا به شما کمک کند نرخ ارز را پیشبینی کنید.