
بروزرسانی: 31 خرداد 1404
اثبات سهام و استیبل کوین ها: مخمصه تمرکزگرایی بلاک چین (بخش سوم)
تمرکززدایی چقدر مهم است؟ در بخش اول و دوم این مطلب به بررسی مشکلاتی که تمرکزگرایی ایجاد می کند پرداختیم. این بخش، قسمت پایانی این سری مقالات است که از این منبع ترجمه شده و برای اولین بار در ایران بروکر منتشر می شود.
در بازارهای صعودی، و هنگامی که سخت گیری های نظارتی وجود ندارد، جزییات فنی محلی از اعراب ندارند.
وال استریت واقعا براساس نگاهی فنی، دیفای را دوست دارد زیرا در مجموع آن ها با معامله با اهرم، مدیریت سرمایه، مبادله و کسب سود از بازار نزولی آشنا هستند و حقیقتا آن چنان نگرانی راجع به تمرکززدایی یا جزییات فنی ندارند.
اما برای سایپرپانک ها، حامیان پول معتبر، آنهایی که به تغییرناپذیری و ضمانت های عرضه پول در یک افق سرمایه گذاری بلندمدت اهمیت می دهند و آن هایی که به قوانین اوراق بهادار اهمیت می دهند، تمرکززدایی مهم است.
یک بلاک چین، علی الخصوص از نوع واقعا غیرمتمرکز آن، پایگاه داده ای کوچک و فشرده است که هزاران یا میلیون ها نهاد در سراسر جهان می توانند آن را در دستگاه های محلی خود ذخیره کنند و با استفاده از مجموعه قواعد مشخصی آن را مرتبا به روزرسانی کنند.
تفاوت های پایگاه داده متمرکز و غیرمتمرکز
یک پایگاه داده کاملا متمرکز محدودیت های کمتری دارد زیرا نیازی به کوچک شدن یا فشرده بودن ندارد. یک ارائه دهنده خدمات بزرگ می تواند پایگاه داده بسیار عظیمی در یک مزرعه سرور داشته باشد، و این امر می تواند فعالیت های آن را کارامدتر کند اما برخلاف بلاک چین، نهادهای خارج از آن نمی توانند مستقیما محتوا و تغییرات آن را حسابرسی کنند و کنترلی روی آن ندارند.
حساب شبکه اجتماعی شما جزیی از یک پایگاه داده شرکتی است؛ این حساب می تواند پاک شود یا تغییر کند بدون این که نظر شما مهم باشد. شما هیچ راهی برای بررسی این که آن ها چه اطلاعاتی از شما را در پایگاه داده شان نگه می دارند، ندارید. این قضیه راجع به حساب های بانکی تان، سوسابقه تان، پرونده پزشکی تان و سرویس های ابری که استفاده می کنید، صادق است. نهادهای شرکتی و دولتی پایگاه داده دارند و ممکن است گاهی به شما اجازه دهند که با به طور محدود به آن پایگاه دسترسی داشته باشید. آن ها کاملا متمرکز و غیرقابل حسابرسی هستند و نهادهایی که آن ها را اداره می کنند به سادگی می توانند در آن ها تغییراتی ایجاد کنند.

چیزی که باعث جذابیت و کاربرد یک پایگاه داده غیرمتمرکز می شود، پول است. پول یک دفتر کل است، مخلص کلام اینکه هرچه غیرقابل تغییر باشد، حداقل برای ذخیره بلندمدت بهتر است. خیلی خوب است که بتوانیم صرفا با حفظ یا ضبط یک عدد ارزشی را در یک دفتر کل عمومی ذخیره کنیم و همچنین بتوانیم در صورت صلاح دید آن ارزش را به صورت بین المللی به دیگران انتقال دهیم به طوری که میلیون ها نفر از دیگر مشارکت کنندگان از آن مطلع شوند و هیچ نهاد متمرکزی نتواند جلویش را بگیرد یا آن را تغییر دهد.
توسعه دهندگان پلتفرم های لایه اول قرارداد هوشمند می گویند علاه بر پول، به طور بالقوه برنامه های بسیار زیادی نیز وجود دارد که می توانند از بلاک چین منتفع شوند. سوالی که میان معامله گران و سرمایه گذارن رمزارز پیش می آید این است که، چه برنامه هایی؟ پاسخ، پرداخت های سریع (مثل استیبل کوین ها) است و چیزهایی مثل واگذاری سهام، بازی و غیره.
بزرگ ترین چالش این طرح ها این است که هرچه ویژگی های بیشتری به بلاک چین لایه پایه اضافه کنید «فشردگی و کوچک» بودن شان را از دست می دهند و بنابراین آن ها به این که کمتر غیرمتمرکز باشند تمایل پیدا می کنند.
پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا\xa0 در ازای ویژگی های زیادی که پایگاه داده ارائه می دهد طیف های متفاوتی ازپایگاه های نیمه غیرمتمرکز وجود دارد که مردم آن ها را بپذیرند؟ و آیا در درازمدت این بلاک چین های نیمه متمرکز از حملات، اختلاف نظرها و آزمایش های دیگر جان سالم به در می برند؟
این سوال را به شکل دیگری می توان پرسید. ما با کاربرد پایگاه داده کاملا متمرکز آشنا هستیم (مثل توییتر، آمازون) همچنین با موارد کاربرد پایگاه داده کاملا غیرمتمرکز ( مثل شبکه بیت کوین) خب آیا برای پایگاه داده نیمه متمرکز و نیمه غیرمتمرکز موارد کاربردی وجود دارد؟
اگر پاسخ مثبت باشد، پس این اساسا استدلال مردفولادی[1] برای وجود بلاک چین های قرارداد هوشمند لایه پایه مانند اتریوم، سولانا، آوالانچ، الگورند و غیره است.
این مجموعه از پایگاه های داده نیمه غیرمتمرکز فرضی با بیت کوین به عنوان یک دارایی غیرمتمرکز تغییرناپذیر نمی تواند رقابت کند اما آیا آن ها می توانند با بیت کوین به عنوان سیستم عامل نیمه باز برای اپ هایی که از قابلیت حسابرسی نسبی یا نظارت نیمه غیرمتمرکز بهره می برند، هم زیستی کنند؟
برای مثال، اگر یک پایگاه داده تا حدی توسط یک سازمان مرکزی کنترل شود اما منبع باز باشد و طوری برنامه ریزی شده باشد که بتوان مستقلا از محتوای آن نسخه پشتیبان گرفت و نودهای خارجی با کارایی بالا بتوانند هر لحظه آن را حسابرسی کنند، آیا برای چنین تعریفی بازاری می توان یافت؟ ممکن است برای پرداخت ها وتسویه معاملات بورسی استفاده شود؟
درباره یک پایگاه داده فدرال چه می توان گفت؟ یعنی پایگاه داده ای که مستلزم همکاری چندین سازمان بزرگ برای تغییر است یا مستلزم این است که به جای یک نهاد، چند نهاد بزرگ اثبات سهام کنند. آیا می توانند ارزش بلند مدت داشته باشند؟
من پاسخی برای این سوالات ندارم. سوای این که با توجه به فناوری که در حال حاضر وجود دارد یا در افق کنونی می گنجد، آن ها آشکارا برای پول های جهانی واقعا غیرمتمرکز مانند شبکه بیت کوین مناسب نیستند. ان ها شاید برای بازی، سیستم های پرداخت مجاز، معامله و این قسم چیزها مفید باشند اما زمان نشان خواهد که آیا آن ها می توانند پس از مرحله سرمایه گذاری خطرپذیر و مرحله آربیتراژ قانونی که اکنون در آن هستند، زنده بمانند.
روی هم رفته، درصورتی که قانون گذارن موافق باشند احتمال می دهم که برخی از آن ها مدتی طولانی پابرجا بمانند به عنوان فناوری اطلاعات یا سهام خدمات مالی که آزمون هاوی را پشت سرگذاشه است و از این رو اوراق بهادار هستند.
شایان ذکر است قراردادهای هوشمند می توانند به عنوان لایه های فوقانی بیت کوین، یعنی راهکارهای لایه دوم آن وجود داشته باشند. در واقع آن ها قبلا هم وجود داشته اند اما لایه های حاکم نبودند. لایه های حاکم نسخه هایی هستند که در حال حاضر به تنهایی به عنوان راه حل های لایه یک وجود دارند مانند اتریوم، سولانا و رقبای گوناگون شان.
کاربری های قرارداد هوشمند
تا به امروز، امورمالی غیرمتمرکز “DeFi” و توکن های غیرقابل معاوضه «NFT» دو برنامه معروف قرارداد هوشمند بودند، صرف نظر از ذخیره و انتقال ارزش آن ها که ارزش بازار قابل توجهی بر بلاک چین های عمومی به دست آورده است، هردوی آن ها مستلزم پیچیدگی های بیشتری هستند و بنابراین تمایل دارند که روی بلاک چین هایی مانند اتریوم و سولانا اجرا شوند که (همانطور که در این مقاله گفته شد) در مقایسه با شبکه بیت کوین متمرکزتر هستند.

دسته سومی نیز وجود دارد، سازمان های خودگردان غیرمتمرکز یا “DAOs” که در ماه های اخیر خبرهای زیادی از آن ها به گوش می رسد، با اینکه هنوز در مقیاس مالی دیفای یا ان اف تی نیستند. اما بحث راجع به آن ها را به مقاله ای دیگر واگذار می کنم.
دیفای شامل صرافی های غیرمتمرکز است که کاربران در آن ها می توانند توکن های مختلف را بین خود مبادله کنند و شامل پلتفرم های غیرمتمرکز برای استفاده از توکن ها است به این معنی که کاربران می توانند با وام دادن کسب سود کنند یا سود وام های خود را بپردازند. مدیریت بسیاری از آن ها با شرکت های خودگردان است ( مثل یونی سواپ و کامپاند که هر دو، شرکت های متمرکز حامی سرمایه گذاری های خطرپذیر هستند)، اما آن ها واجد کد منبع بازی هستند که کاربران حرفه ای بدون آنکه به درگاه شرکت ها وصل شوند می توانند آن ها را هدایت کنند البته مادامی که بلاک چین زیربنایی آن ها به خطر نیافتد. (همان طور که قبلا بحث شد، بلاک چین های متمرکز در معرض حملات هستند بنابراین آن ها به درجات مختلفی قابل تغییر هستند.)
سفته بازی در NFTها
ان اف تی ها شامل چیزهایی مثل دیجیتال آرت، آیتم های منحصربه فرد بازی، یا بلیط دیجیتالی سینما هستند که به عنوان فقراتی منحصربه فرد در یک بلاک چین وجود دارند. هر دسته از آن ها تفاوت ظریفی در عملکردشان دارند. مثلا،آثار هنر دیجیتال، واقعا روی بلاک چین وجود ندارد بلکه نشانگری روی بلاک چین دارد که شما را به جایی که آن عکس ذخیره شده پیوند می دهد. این نشانگر مثل داشتن رسید امضا شده از سوی هنرمند صاحب عکس است. آیتم های منحصربه فرد بازی می تواند شامل حیوانات خانگی مجازی، آیتم های درون بازی، قلمرو یا امتیاز درون بازی باشد. آن ها را می توان به بازیکنان دیگر فروخت یا حتی از بازی حذف کرد و به \xa0بازی دیگری که آن ها را می پذیرد، انتقال داد.

انتقادی که به این برنامه های کاربردی وارد شده است این است که عمدتا حول محور سفته بازی می چرخند. در ادامه توضیح دیفای را که در مقاله ژانویه 2021 راجع به اتریوم نوشتم آوردم:
«یکی از نگرانی های من، وقتی عمده ترین موارد کاربرد برنامه های متمرکز را بررسی می کنم این است که شمار زیادی از آن ها چرخه ای و سفته بازی هستند.
اتریوم به طور گسترده ای برای مبادلات غیرمتمرکز توکن های دیجیتال، استیبل کوین های دیجیتالی که در حکم واحد محاسبه نقدینگی برای معاملات توکن های رمزارز است و همچنین برای وام دهی و کسب سود از توکن های دیجیتال استفاده می شود. به درجات کمتری از آن برای روش های بازی وار معامله یا کسب توکن های دیجیتال مختلف نیز استفاده شده است.
بنابراین اتریوم سیستم عامل بزرگی است که از توکن های دیجیتال پشتیبانی می کند.
یک سیستم بانکی سالم در جهان واقعی به افرادی متکی است که در آنجا سپرده گذاری می کنند و بانک ها، در جهان واقعی وام هایی را برای تامین مسکن و تامین کسب و کار اعطا می کنند تا سود خلق کنند.
در نقطه مقابل، سیستم بانک داری که مبتنی بر سفته بازی است شامل دسته ای از بانک ها می شود که پول سپرده را دریافت می کنند و آنگاه آن را به سفته بازان در بازار سهام نزدیک و ارائه دهندگان فناوری که این کار را تسهیل می کنند، وام می دهند سپس آنچه به دست سفته بازان معامله می شود عمدتا برگه سهام آن بانک ها و سهام آن شرکت های فناوری و سهام آن بازار بورس است که منجر به تشکیل دسته ای از سفته بازان بزرگ و چرخه ای می شود. بزرگترین \xa0مورد کاربردی اتریوم، نسخه ای غیرمتمرکز از همان سیستم مبتی بر سفته بازی چرخه ای است.»
داده ها نشان می دهند که از زمان نگارش\xa0 مقاله فوق، این مسئله حتی شدیدتر هم شده است. بر طبق تحلیل چین لیست، دیفای تقریبا کاملا بدل به محیطی معاملاتی/اهرمی/آربیتراژی برای معامله گران سازمانی و نهنگ های حرفه ای شده است که معامله گران خرد به طور قابل توجهی در آن غایب هستند:

این مسئله درباره ان اف تی ها هم صادق است. مثلا سفته بازی زیادی باعث افزایش قیمت مجموعه کریپتوپانک ها شده است.
مشکل اساسی این قبیل از مجموعه های ان اف تی این است که به آسانی دستکاری می شوند زیرا هریک از آن ها قیمت واحدی دارند و تعیین تقاضای واقعی را دشوار می کنند. دو روش کلاهبرداری آسان با این دارایی می تواند رخ بدهد که با دارایی های نقدی قابل تعوض انجام نمی پذیرند.
اولین کلاهبرداری این است که قیمت دارایی را بالا ببرند تا به خریداران القا شود که قیمت واقعی است و آن را خریداری کنند. به عبارت دیگر این کار دستکاری بازار است. مثلا، یک کاربر می تواند پنج آدرس مختلف اتریوم را راه اندازی کند و یک ان اف تی را بین این پنج ادرس با افزایش قیمت مداوم معامله کند. ناظر بیرونی نمی داند که تمام این پنج ادرس متعلق به همان شخص است و این که آن معامله ها واقعا صوری هستند. این کار فقط با دارایی غیرقابل تعویض امکان پذیر است، شما قیمت یک بیت کوین یا اتریوم فردی را نمی توانید دستکاری کنید، فقط می توانید چیزهای منحصر به فردی مثل کرپیتوپانک #9998 را دستکاری کنید. بنابراین، با توجه به قیمت های صوری بالا، برخی افراد می خواهند به سرعت عمل کنند و ان اف تی بخرند، بنابراین کسی که بین کیف های پول خود معامله می کرد، در نهایت آن دارایی را با قیمت بالاتری به آن تازه وارد ناآگاه می فروشد و وقتی آن تازه وارد می خواهد دارایی خود را بفروشد، نمی تواند خریدار دیگری پیدا کند که واقعا حاضر به پرداخت آن قیمت باشد. تازه واردها نمی دانند که بسیاری از تراکنش های پرداختی همراه با افزایش قیمت صرفا دستکاری قیمت بوده است.
کلاهبرداری دوم ایجاد زیان بزرگ برای کاهش بدهی های مالیاتی به شکلی متقلبانه است. بازهم، شما کیف پول های متعددی ایجاد می کنید. یکی از آن ها را به نام واقعی خودتان پیوند می دهید و الباقی را ناشناس می گذارید. با حساب ناشناس که صاحب آن هستند یک ان اف تی با قیمت 200هزار دلار می خرید و آن را به حساب ناشناس دیگرتان به قمیت 250 هزار دلار می فروشید سپس آن ان اف ا تی را به حسابی که به نام واقعی تان است به قیمت 500هزار دلار می فروشید. آنگاه با حساب واقعی تان آن را به دیگر حساب ناشناس تان به قیمت 200 هزار دلار می فروشید که منجر به 300 هزار دلار ضرر می شود. حساب ناشناس شما در اینجا ممکن است آن را به همان قیمتی که خریده بودید یعنی 200 هزار دلار بفروشد، در صورتی که بازار از وقتی شما اقدام به این حقه بازی کردید خیلی تغییر نکرده باشد. این زیان قابل قبول مالیاتی مفید است ( که البته زیانی واقعی نیست، زیرا شما مبلغ آن زیان را مخفیانه به خودتان پرداخته اید) که می تواند سود سرمایه واقعی کریپتو شما را از حوزه های معاملاتی دیگر جبران کند.
صریح بگویم، کسانی که دلشان نمی خواهد آب خنک بخورند، نباید به چنین اعمالی دست بزنند. این اتفاقات در خرید و فروش آثار هنری سنتی اتفاق افتاده است و البته همچنین می تواند بسیار سریع تر در قالب دیجیتال رخ بدهد.
البته این طور نیست که بگویم تمام پرداختی ها و رفتار قیمتی در این حوزه کلاهبرداری است. نمی دانم حجم کلاهبرداری چقدر است. خلاصه این که با توجه به فناوری موجود، خیلی سخت است که مشخص کنیم چند درصد معاملات کلاهبرداری و چند درصد واقعی است. افزایش روند قیمت بر اساس کلاهبرداری می تواند موقتا نقدینگی واقعی ایجاد کند و همین امر مرز میان این دو را بیشتر کدر می کند. این مشکل برای توکن هایی با سرمایه جاری عظیم رخ نمی دهد بلکه خطری بالقوه و بزرگ بر سر راه توکن های غیرقابل معاوضه است.
یکی از مصادیق این اتفاق به اکتبر2021 برمی گردد که کرپیتوپانک #9998 با قیمت 532 میلیون فروخته شد. در نگاه اول، این بالاترین ارزش فروش آثار هنری در تمام دوران بود. با این حال، با تحلیل بیش تر، مشخص شد که خریداران از یک پروتکل دیفای استفاده کرده اند تا با استفاده از وام آنی کلانی، این دارایی را به خودشان بفروشند. آن گاه سعی کردند آن را به قیمت یک میلیارد دلار فهرست کنند اما خب هیچ کس حاضر نشد به این قیمت آن را بخرد. این ها قیمت های جعلی بودند.
تاکنون محبوب ترین برنامه ان اف تی برای سرمای گذاران خرد شاید Axie Infinity باشد که میلیون ها نفر در فیلیپین و جاهای دیگر آن را بازی می کنند و برخی از معامله گران بیرونی\xa0 ارز داخل این بازی را پذیرفتند. به هرحال، اقتصاد این بازی نیز ذاتا سفته بازی است زیرا اکثریت افراد درصورتی می توانند از این بازی پول به دست آورند که تعداد بازیکنان جدید رو به افزایش باشد. یک بازی ویدیویی طبیعتا در جایی با رقابت و گستردگی محدودی مواجه می شود که در آن نقطه، اکثر شرکت کنندگان دیگر درامدی از این بازی کسب نمی کنند.
این روزها استدلال طرفداران این پلتفرم های قراداد هوشمند این است که آن ها در ابتدا سفته بازی هستند اما با گذشت زمان بالغ خواهند شد و برای بسیاری از خدمات غیرسوداگرانه مرتبط با اقتصاد مجازی اشتراکی مفید واقع خواهند شد. من با این دیدگاه همدل هستم. به هرحال، سرمایه گذاران بیت کوین هم با اتهاماتی مشابه روبه رو بودند. اوایل، بیت کوین مکررا در دارک وب استفاده می شد و امروزه بسیاری از مردم در ابتدا کمی بیت کوین به نیت خرید و فروش می خرند آنگاه چیزهای زیادی راجع به آن می آموزند سپس به آن به عنوان یک دارایی بلند مدت نگاه می کنند که نگهداری آن بهتر از خرید و فروش اش است.
استیبل کوین ها
یکی از کاربردهای کلیدی قرارداد هوشمند که به نظر من مفید است، استیبل کوین ها هستند.

از نگاه کاربر، آن ها به طور کلی از روش های پرداخت با ارز فیات بهتر هستند چه در حواله های بانکی بین المللی چه در پرداخت های کلان داخلی. شما می توانید پول هایی حواله کنید و ظرف چند دقیقه در هر زمان وصول شود. آن ها طبیعتا با مقررات معمول دولتی دست به گریبان هستند و در موارد بسیاری به عنوان بخشی از سیستم بانکی کنترل و نظارت می شوند. به هرحال روشن است که آن ها برای پرداخت های واقعی سودمند هستند و احتمالا به طور فزاینده ای در نظام های مالی گنجانده می شوند یا به شکل ارزهای دیجیتال بانک مرکزی یا در قالب صادرکنندگان استیبل کوین خصوصی که تحت نظارت شدید هستند، گنجانده می شوند.
این صرفا به خاطر اتوماسیون و تکنولوژی برتر است. هنگامی که شما حواله الکترونیکی ارسال کنید، بانک باید در فرایند این تراکنش فعالانه کاری انجام دهد. انتقال وجه الکترونیکی اغلب با تاخیر یا مسدودی یا مشکلات دیگری که میان بانک ها رایج است مواجه می شوند. از دید کاربر، اغلب نامشخص است که در کدام بانک مشکل به وجود آمده است یا با چه کسی باید تماس گرفت و بنابراین در اغلب موارد حل آن چند روزی طول می کشد. استیبل کوین ها برخلاف آن ها هستند. ماهیت خودکار بلاک چین مجال تراکنش های همتا به همتا که با نرم افزار مدیریت می شود را در سطح بین المللی و با حجم زیاد پول فراهم می کند. متولیان در این فرایند منفعل هستند و کار را به فناوری می سپارند. تنها کار آن ها این است که برخی از توکن هایشان را به دلایلی که خودشان مشخص می کنند، در لیست سیاه قرار می دهند.

به عبارت دیگر، استیبل کوین های قانونی امکان یک سیستم پرداخت همتا به همتای خودکار را فراهم می کنند اما با پوششی از نظارت و سانسور بر اساس قوانین احراز هویت مشتری و مبارزه با پولشویی “KYC AML”.
به هرحال، نکته مهم این است که استیبل کوین ها، پلتفرم های آگنوستیک هستند. برای مثال، تتر از اجرای اولیه بر لایه Omni (قرمز) بیت کوین به اجرا روی اتریوم (سبز) و سپس به اجرای رو به رشد روی ترون ( آبی) تغییر مکان داده است.
آیا ترون، بلاک چین بهتری از اتریوم است؟
نه، فقط ارزان تر است. هرچه یک کاربرد اهمیتی کمتر داشته باشد مردم می خواهند ارزانتر باشد.
به عبارت دیگر استیبل کوین ها به عنوان راه حل های پرداخت تمایل دارند که از کارمزد پایین تراکنش ها استفاده بهینه کنند و از این رو به پلتفرم های کارامد اما متمرکز تمایل پیدا می کنند. و تمامی استیبل کوین های بزرگ که از دیفای حمایت می کنند به متولیان متمرکزی تکیه دارند.

آیا بانک ها نهایتا مسیرهای پرداخت استیبل کوین سازمانی خودشان را تاسیس می کنند یا راه حل های مشابه ای که ارزان و کارامد هستند را توصیه خواهند کرد؟ این کار اساسا همان چیزی است که فیس بوک می خواهد با NOVI \xa0و DIEM انجام دهد، از استیبل کوین ها نه برای معامله کریپتو بلکه برای پرداخت های واقعی استفاده کند.
باید دید کدام پلتفرم ها در بلندمدت برنده استیبل کوین ها خواهند بود، اما ظاهرا آن ها برای حفظ کارمزد پایین بیشتر به سمت شبکه های فدرال و متمرکز گرایش دارند. واقعیت این است که تمرکززدایی برای بسیاری از کاربران اهمیتی ندارد بلکه کارامدی و نظارت قانونی برایشان مهم است.
رقابت لایه های پایه یا رقابت لایه های دوم
اگر مشکلات جاری دیفای و ان اف تی ها را کنار بگذاریم و فرض بگیریم که در آینده قراردادهای هوشمند بازار در دسترس[2] بسیار بزرگی داشته باشد، گذشته از سفته بازی و استیبل کوین ها این سوال پیش می آید، کدام پلتفرم ها برنده خواهند بود؟
در چند ماه گذشته رقابتی جذاب میان اتریوم و سولانا و آوالانچ و دیگر شبکه ها به وجود آمد. اتریوم بلاک چین قرارداد هوشمند شناخته شده ای با اثر شبکه ای است اما\xa0 مشکلات مهم مقیاس پذیری و کارمزد بالا دارد. ( و بنابراین، کاربران خرد را همراه خود نکرده است)\xa0 و در تلاش است از اثبات کار به اثبات سهام تغییر کند. سولانا، یک بلاک چین قرارداد هوشمند نوپا است که از حمایت سرمایه گذاری خطرپذیر بهره مند است اما به بهای تمرکز بیشتر، مقیاس پذیری قابل توجهی دارد. آوالانچ نیز راه حل پیچیده ای برای تمرکززدایی پیشنهاد کرده است. بعد از این ها الگوراند و دیگر شبکه ها وجود دارند.
بنابراین، دیفای و ان اف تی ها از اتریوم به سایر بلاک چین های قرارداد هوشمند تسری پیدا کرده اند، بسیاری از کاربران تمایل دارند اندکی از امنیت را فدای کارمزد بسیار ارزانتر کنند.

حامیان اتریوم، اغلب سولانا را (به درستی) نقد می کنند که بسیار متمرکز است. آنها برتری اتریوم به سولانا را همین مسئله می دانند. اما این نقد اتریوم را در مخمصه می اندازد زیرا طرفداران اتریوم وقتی\xa0 سولانا را بخاطر تمرکزگرایی شدیدش نقد می کنند در همان حال باید پذیرای این واقعیت باشند که اتریوم در مقایسه با بیت کوین در معرض بروز حملات متمرکز و پیچیدگی بیشتری است. به عبارت دیگر، باید نشان بدهند که تا چه حدی تمرکزگرایی نسبی و تمرکززدایی نسبی موجه است و اینکه اتریوم به در این موضوع به حد مطلوبی رسیده است.
در نتیجه، پلتفرم های قرارداد هوشمند چون برای تصاحب بازار در نبرد هستند، در میانه « جنگ لایه 1» با یکدیگر قرار دارند.
در ضمن، شبکه بیت کوین دارای لایه هایی است که امکان ساخت قرارداد هوشمند را برای خود فراهم کرده است و این لایه ها بسیار پیچیده شدند. زنجیره جانبی مستقل لیکویید بر روی شبکه بیت کوین اجرا می شود و از ان اف تی های هنری، توکن های بازی، استیبل کوین ها و توکن ها میزبانی می کند. السالوادور اعلام کرد که قصد دارد یک میلیارد دلار اوراق قرضه در شبکه لیکویید منتشر کند.رستوک نیز روی شبکه بیت کوین اجرا می شود که دیفای و اتواع برنامه های مشابه را به این اکوسیستم آورده است. شبکه لایتینگ نیز میزبان نسخه های اولیه از برنامه هایی است که برانتقال داده همتا به همتا تمرکز دارند.
این لایه های قرارداد هوشمند مبتنی بر بیت کوین در حال حاضر بسیار کوچکتر از اتریوم هستند. دلیل آن تا حدی بخاطر جامعه و فرهنگ بیت کوین است : بیت کوین داران بیشتر دوست دارند بیت کوین را نگه دارند تا اینکه خرید و فروش کنند، آنها مایل نیستند توکن های دیگر را مدام معامله کنند. البته اثر شبکه ای و نقدینگی نیز نقش بسزایی دارند در اینکه اتریوم اکنون پلتفرم حاکم برای معامله آلتکوین های شبه غیرمتمرکز، معاملات اهرمی، خرید و فروش ان اف تی و بلاک چین شده است. حتی اگر به تدریج آنها به پلتفرم های قرارداد هوشمند ارزانتری تسری یابند.
برای من مشخص نیست که نقدینگی قرارداد هوشمند تا پنج سال آینده به کجا ختم خواهد شد. آیا روی اتریوم باقی خواهد ماند؟ ایا به سمت پلتفرم های قرارداد هوشمند متمرکزتری مانند سولانا و آوالانچ و بقیه حرکت می کند\xa0 تا ما جهانی داشته باشیم که آکنده از قرارداد هوشمند چندزنجیره ای ضعیف است؟ یا سفته بازی رنگ خواهد باخت و کاربری های بسیار مفید با مغتنم شمردن لایه پایه قدرتمند بیت کوین راه خود را در لایه های فوقانی بیت کوین خواهند یافت.
نهایتا، به میل دولت ها بسته است. پلتفرم های قرارداد هوشمند که در معرض حملات متمرکز هستند فقط با رضایت دولت می توانند سرپا بمانند. بنابراین ادامه حیات آنها به سخت گیری نظارتی یا تایید نظارتی وابسته است.
قراردادهای هوشمند در یک فضای تا حدی غیرخصمانه به سمت کالایی شدن گرایش دارند تا به جای کیفیت براساس قیمت رقابت کنند. نقدینگی به سمتی گرایش دارد که ارزان، متمرکز و با جرم بحرانی[3] کافی است. اثرات شبکه ای برای نقدینگی وجود دارد اما این اثرات تا حدودی با کارمزدهای بالا که به نوعی به عنوان ضد اثرات شبکه ای عمل می کنند، متوازن می شود.
در یک محیط بسیار خصمانه با سخت گیری نظارتی یا حملات دیگری،فعالیت\xa0 زنجیره های که بسیار متمرکز هستند احتمالا ناممکن می شود، در عوض زنجیره های که برای حفظ درجاتی از تمرکززدایی توان عملیاتی را قربانی می کنند تا حدودی قادر به فعالیت هستند. نقدینگی طبیعتا باید به سمت یک یا تعداد کمی از زنجیره های سوق یابد که در این محیط قادر به فعالیت هستند.
انتظارم این است که در آینده ببینم شماری از پلتفرم های قرارداد هوشمند به فعالیت خود در مسیرهای بیش از پیش نظارتی ادامه می دهند و برای تصاحب بازار می جنگند.
همتا به همتا بدون دیفای
اوایلی که شبکه بیت کوین ایجاد شده بود، هیچ صرافی وجود نداشت. اگر افراد می خواستند بیت کوین را خرید و فروش کنند باید سازوکارهایی شخصی ایجاد می کردند. طبیعتا جلساتی برای تسهیل این کار ترتیب داده شد و در نهایت این صنعت صرافی های متمرکز را شکل داد.
اما اساسا این فناوری همتا به همتا است. اگر من و شما شخصا همدیگر را ببینیم، می توانم موافقت کنم که در ازای پول یا هر کالای دیگری مقداری بیت کوین از آدرس شخصی ام به آدرس شما بفرستم و ما این کار را در یک کافی شاپ می توانیم انجام دهیم.

افرادی که دوست دارند از مبادلات متمرکز دوری کنند، فناوری های مختلف همتا به همتای وجود دارد که این کار را در مقایسه با ملاقات حضوری آسانتر می کند. Bisq, Hodl Hodl, LocalBitcoins, و Paxful همگی راه های مختلفی هستند برای اینکه که مبادلات همتا به همتای بیت کوین صورت بپذیرد همه آنها مبادلات متفاوتی دارند اما نیازی به توکن خارجی ندارند.
برای مثال، یک پلتفرم چندامضایی تضمینی می تواند در حکم شخص ثالث مستقل به کار آید. خریدارن و فروشندگان می توانند وارد قرارداد آنلاین چند امضایی (2 یا 3 امضا) شوند، بطوریکه فروشنده بیت کوین هایش را آنجا قرار دهد و در صورتی آزاد شوند که خریدار مبلغ آن را پرداخت کند. شخص ثالث کلید سوم این قرارداد را دارد و تضمین می دهد که بیت کوین ها زمانی آزاد می شوند که هر دو طرف رضایت دهند و در صورتی که یکی از طرفین ناراضی باشد، پیش از نهایی کردن تراکنش می تواند قاضی این اختلاف باشد و مدارک آنها را بپذیرد.
نیجریه مدتی پیش معاملات رمزارزها را از سیستم بانکی خود قطع کرد، آنها معامله یا نگهداری ارزهای دیجیتال را غیرقانونی ندانستند ( اجرای این کار بسیار سخت است) اما در عوض با کاری آسانتر یعنی از\xa0 هرگونه ارتباط رسمی میان کریپتو با سیستم بانکی داخلی خود ممانعت بعمل آوردند. به عبارت دیگر شما نمی توانید به راحتی با ارزفیات نیجریه در یک صرافی رمزار بیت کوین بخرید.
برای اینکه علت این تصمیم را بفهمید، توجه کنید که نیجریه تورم دو رقمی پایداری دارد و نمی خواهد سرمایه از سیستم بانکی اش به ارز دیجیتال مطمئن تبدیل شود و شهروندانش با آن تراکنش انجام دهند،اما از طرف دیگر هم\xa0 نمی خواهد با ممنوع کردن آن بی جهت جرقه در انبار باروت نارضایتی مردم بیاندازد ( زیرا رمزارز در انجا بسیار محبوب است) و تمایل دارند شهروندان شان بتوانند از خارج بیت کوین دریافت کنند. زیرا نیجریه با جمعیتی بالغ بر 200 میلیون نفر، برنامه نویسان و طراحان گرافیکی بسیار خوبی دارد و خارجی ها تمایل دارند که آنها را بکاربگیرند و مزدشان را با بیت کوین پرداخت کنند.دولت نیجریه خیلی تمایل به این ندارد که منابع خود را صرف مراجعه خانه به خانه کند تا مطمئن شود مردمانش از بیت کوین استفاده نمی کنند.
اما نکته اینجاست که مردم نیجریه باید روش های جایگزین مبادله با بیت کوین را می یافتند. علیرغم این ممنوعیت، نیجریه جایگاهی بالا در پذیرش بیت کوین دارد و در رتبه ششم جهان قرار گرفته است. آنها اغلب از معاملات همتا به همتای Paxful و LocalBitcoins\xa0 برای ارسال و دریافت همتا به همتای بیت کوین استفاده می کنند. آنها برای مبادله ارزفیات با بیت کوین از گروه های تلگرامی و سایر روش های هماهنگ کننده استفاده می کنند. آنها از پلتفرم های بلاک چین دیفای استفاده نمی کنند. دیفای با آن کارمزد بالایش، عمدتا برای سفته بازان سازمانی، بازیگران آربیتراژ و نهنگ ها مناسب است.
دیفای، تا به امروز عمدتا سفته بازی بوده است. وقتی مردمان کشورهایی که سرانه جی دی پی شان 200،300 یا 400 هزار دلار است به بیت کوین علاقمند می شوند، تن به کارمزدصددلاری شبکه اتریوم نمی دهند تا با آن با مجموعه های ان اف تی، معامله رمزارز یا معامله با اهرم سرگرم شوند. آنها گروه های را می سازند تا در آنها خرید\xa0 و فروش همتا به همتای بیت کوین میسر شود یا به دنبال ارزانترین پلتفرم های قرارداد هوشمند می روند.
استثنا قابل توجه این مشاهده کلی، بازی\xa0 است. همانطور که قبلا گفتیم، اکس اینفینتی در فیلیپین بسیار محبوب است اما بیشتر کسانی که آن را بازی می کنند به دنبال کسب درامد از این بازی هستند، اقتصاد این بازی تا زمانی سرپا خواهد ماند که بازی به رشد خود ادامه دهد. اگر وجوه بازیکنان جدید به طور مستمر به بازیکنان سابق پرداخت نشود آنگاه بازی کاربران خود را از دست خواهد داد مگر اینکه این بازی آنقدر برای برخی از بازیکنان سرگرم کننده باشد که سرمایه گذاری کلان در آن کنند و چشم به کسب درامد نداشته باشند.
پروتکل یا سیستم عامل
از زمانی که ساتوشی ناکاماتو بیت کوین را خلق کرد، تلاش های زیادی برای بهبود طراحی آن انجام شده است. این تلاش ها از سوی گروه های زیر بوده است :
_ افرادی درباره افزایش اندازه بلوک در ازای اجرای سخت تر نودها بحث کردند که باعث تمرکز بیشتری می شد و کوین های جدیدی بر اساس آن ساخته شد
ـ افرادی راجع به کاهش زمان ساخت بلاک ها بحث کردند در ازای اینکه ایمنی شبکه کاسته شود و بر این اساس کوین های جدیدی ساخته شد.
ـ افرادی تصمیم گرفتند تا قدری از قابلیت حسابرسی را برای حفظ حریم خصوصی بیشتر قربانی کنند و بر این اساس کوین های جدیدی ساخته شد.
این کوین ها حتی 5 درصد از ارزش بازار بیت کوین را نتوانستند داشته باشند. خرد بازار در خلال دوره های طولانی به این نتیجه رسیده است که اکنون به آنها بی علاقه باشد.
در ضمن، خود شبکه بیت کوین در لایه پایه بوسیله سافت ورک ها به کندی به روزرسانی می شود، به این معنی که فقط سازگار با گذشته به روز رسانی می شود. و فقط هنگامی انجام می شود که روی آن\xa0 اجماع قاطعی شده باشد.این به روزرسانی در لایه های دوم و زنجیره های جانبی \xa0بوسیله ارائه دهندگان سخت افزار و نرم افزارسریعتر انجام می شود و بر لایه پایه تاثیری نمی گذارد. برخی از این به روزرسانی ها می توانند شبکه بیت کوین را سریع تر کنند، توان عملیاتی را بالا ببرند و ویژگی های زیادی یا حریم خصوصی قوی تری برای آن به ارمغان بیاورند.
با این حال، نکته مهمی که بازار همچنان در حال تصمیم گیری در مورد آن است، از این قرار است:
ـ افراد راجع به اینکه در ازای تمرکزگرایی بیشتر و بروز حملات قابلیت های بیشتری بر لایه پایه بلاک چین اضافه کنند، بحث می کنند و می خواهند کوین های جدیدی بر اساس آن خلق کنند.
بنابراین، موضوع مهمی که بازار همچنان آن را ارزیابی می کند این است که آیا این پلتفرم های قرارداد هوشمند نیمه متمرکز در کنار شبکه بیت کوین نقش بزرگی بازی می کنند یا مانند آلت کوین های قبلی که سفته بازی داشتند در نهایت راکد می شوند.
من بحث های زیادی دیدم راجع به اینکه حوزه رمزارزها بعد از یک خط زمانی طولانی چگونه خواهد شد. نهایتا، این امر بستگی به این دارد که آیا این فضا بیشتر شبیه پروتکل ها تکامل می یابد یا شبیه سیستم عامل ها.
پروتکل ها اینطور هستند که از میان آنها برنده همه دستاوردها را برای خود می کند و آنگاه جایگاه خود را با تصاحب 90 درصد از بازار سهام یا بیشتر در مدتی طولانی حفظ می کند.TCP/IP پروتکلی است که اینترنت روی آن اجرا می شود و در دهه 70 ایجاد شد. SMTP پروتکلی برای ایمیل است و اوایل دهه 80 اجرا شد. اترنت پروتکل شبکه است و در اوایل دهه 80 توسعه یافت. USB پروتکلی برای رابط میانجی است و در دهه 90 ایجاد شد.
تا ده یا بیست سال دیگر ما روی اینها کار خواهیم کرد و به مرور زمان ارتقا خواهند یافت. همه این پروتکل ها در ابتدار رقبایی داشتند اما امروزه اکثر مردم حتی نام آن رقبا را نمی دانند.
سیستم های عامل به دنبال این هستند که دستاوردها انحصار چندجانبه داشته باشد تا اینکه منحصر به برنده شود. چند سیستم عامل همزمان می توانند وجود داشته باشند، هرکدام از آنها اثر شبکه ای خودش و حوزه دلخواه خودش را دارد. اما تعداد انگشت شماری از آنها می توانند با جرم بحرانی که مقبولیت های آن را توسعه می دهند به کاربردی عام دست یابند. این امر راجع به پلتفرم های شبکه اجتماعی و صرافی ها نیز صادق است.
برخی افراد پیشنهاد دادند که پس از بلوغ این حوزه، یک بلاک چین در این حوزه حاکم شود با این استدلال که آنها پروتکل هستند و یک پروتکل (مثلا بیت کوین) برنده خواهد شد.
در عوض افراد دیگری پیشنهاد دادند که این دستاورد شبیه به سیستم های عامل است که تعداد معدودی بازیگر بزرگ و ثابت قدم دارد. حتی اگر یک بازیگر 30،40،50، درصد یا بیشتر از بازار در اختیار داشته باشد، بنا به این دیدگاه 90 درصد بازار را در اختیار نخواهد شد. زیرمجموعه دیگری از این استدلال می گوید که بیت کوین و پلتفرم های قراردهوشمند مانند اتریوم واقعا در بازاری مشترک رقابت نمی کنند و بنابراین به طور مجزا می توانند دسته بندی شوند و صرفا همپوشانی محدودی دارند.
من نسبت به این نتیجه گیری اطمینان کامل ندارم. واضح است که بیت کوین تا انجا که به بلاک چین اثبات کار غیرمتمرکز مرتبط است، برنده این میدان شده است. و فکر می کنم مردم حجم کل بازار در دسترس آن را ناچیز می شمارند.
جدای از این، آیا پلتفرم قرارداد هوشمند بزرگ و باثباتی باقی خواهد ماند، یا آیا آنها روزی در بیت کوین به عنوان لایه فوفانی آن ادغام نمی شوند؟ اگر اینطور شود که پلتفرم های قرارداد هوشمند لایه 1 مستقل بماند تا چد آنها یکدیگر را تضعیف می کنند و به بلاک چین های کم بها\xa0 و بسیار متمرکز مصرفی تبدیل می کنند؟ بازار همچنان در حال بررسی این پرسش ها است.
مدل مورد انتظار من میان برایند پروتکل و برایند سیستم عامل به سطح سخت گیری نظارتی وابسته است.
در خصوص برآیند پروتکل، می توانم تصور کنم که پلتفرم های قرارداد هوشمند یا در سطوح حمله ضربه شدید می خورد یا آنها به خاطر حجم سنگینی از سفته بازی های چرخه ای فرو می پاشند. در ضمن، بیت کوین یک لایه پایه غیرمتمرکز و قابلیت ساخت برنامه های قرارداد هوشمند در لایه های دیگر را دارد و می تواند بخاطر مشکلات دیگر بلاک چین ها، در طول زمان توجه زیادی کسب کند.
در خصوص برایند سیستم عامل، می توانم تصور کنم که بیت کوین خود را به عنوان پول جهانی مسلط بر بازار\xa0 و وثیقه سرمایه گذاری دیجیتال حفظ می کند، همراه با لایه های پیچیده اضافه که بر روی آن ساخته می شود. اما پلتفرم های قرارداد هوشمند بزرگ دیگر به عنوان پلتفرم هایی تحت نظارت وجود خواهند داشت که کارشان پردازش ارزان استیبل کوین، بازی های رمزارزی، معامله آلت کوین، خرید و فروش ان اف تی، خرید و فروش سهام و کاربردهای دیگر است. اینها اساسا اوراق بهادار خواهند بود.
خلاصه مطلب : همیشه حواستان به بده بستان ها باشد.
همانطور که سایت کوین مارکت کپ مشخص کرده\xa0 حدود 15000 رمزارز تا زمان نگارش این مقاله وجود دارد.
سهم بیت کوین از کل بازار رمزارز در خلال زمان تغییر می کند، اما مثلا بیت کوین در حال حاضر همان میزان (حدود 40 درصد) از سهم بازار را در تقابل با این 15000 کوین در اختیار دارد که چهار سال پیش فقط در برابر 1500 کوین داشت. آلتکوین ها به شدت دامنه نفوذ یکدیگر را تضعیف می کنند.
شیوه بازاریابی آلت کوین ها عمدتا اینطور است که کاستی های بیت کوین را برجسته می کنند بطوری که انگار آن فناوری قدیمی یا « کوین نسل اول» است و بعد مزایای خود نسبت به کوین را تعریف می کنند.
به هرحال، وقتی به آنها فکر می کنید، درمی یابید که آنها برای دستیابی به قابلیت های بیشتر در حوزه ای خاص، بده بستان های زیادی انجام داده اند. آنها درجاتی از امنیت، تمرکززدایی، حسابرسی و چیزهای دیگر را قربانی کردند تا چیزهایی مثل ویژگی های بیشتر، سرعت بیشتر یا توان عملیاتی بالا بدست اوردند. و اکنون، این اتفاق برای اتریوم نیز رخ داده است؛ زنجیره های جدید قرارداد هوشمند در ازای تمرکزگرایی بیشتر، کارایی زیادی ارائه می دهند و اتریوم را بخاطر اینکه تمرکززدایی زیاد را قربانی مقیاس پذیری سریع تر نکرده است، نقد می کنند.
ساتوشی ناکاماتو متغیرهای خود را با دقت انتخاب کرده است. هرکدام آزموده شده و بررسی شده هستند.
«دولت ها در مسدود کردن سرشبکه های تحت کنترل مرکزی مانند نپستر خوب عمل کردند اما ظاهرا شبکه های P2P خالص مانند ناتلا و تور خود را سرپا نگه داشتند»
ساتوشی ناکاموتو، 7 نوامبر 2008
وقتی بعد از سالها بررسی، ایده های واقعا بهتری برای بخش کوچکی از این پروتکل شکل بگیرد، توسعه دهندگان بیت کوین که حمایت کاربران را دارند، نهایتا با اجماع سافت فورک آنها را، مثل به روزرسانی های Segwit و Taproot، در بیت کوین می گنجانند.

مردم اغلب، رمزارزها را یک طبقه دارایی بزرگ همگون در نظر می گیرند. اما در بیشتر موارد حامیان دیگر بلاک چین ها، وقتی برای کوین خود بازاریابی می کنند، شبکه بیت کوین را به باد انتقاد می گیرند. در ضمن هواداران بیت کوین بزرگترین منتقدان اکوسیستم کریپتو هستند و تمایل دارند که کلاهبرداری ها، هک ها، پولشویی و مشکلات تمرکزگرایی موجود در فضای رمزارزهای آلت کوین را برجسته کنند.
صرافی های رمزارز با بیشمار کوین می خواهند شما را برای خرید کوین های جدید تحریک کنند زیرا آنها از حجم معاملات پول به دست می آورند. حتی اگر این کوین ها، صرفا میم کوین های مثل دوج یا شیبا اینو با جهش های کوتاه مدت باشند. آنها می خواهند شما را وارد عمل کنند علی الخصوص در قله قیمتی شان که هیجان زیاد است. انگیزه مالی انها این است که کاربران شان تعداد زیادی کوین در دست داشته باشند و آنها را مکررا معامله کنند و دوست دارند کوین هایی که به محبوبیت می رسند\xa0 را برجسته کنند. دراین محیط، صرافی است که به هرصورت برنده میدان است.
هرکسی دلایل یا تمایل خاص خودش را\xa0 برای خرید و فروش یا سرمایه گذاری بلند مدت دارد. اما وقتی وارد بلاک چینی غیر از بیت کوین می شوید، از اینکه آن بلاک چین را می شناسید، مطمئن شوید نه اینکه به بازاریابی اعتماد کنید که هیچ کدام از ادعایش تایید نشده است.
[1] \xa0the steel man
[2] total addressable market
کل بازار دردسترس یا TAM\xa0به کل تقاضای بازار برای یک محصول یا خدمات اشاره دارد. این بیشترین میزان درآمدی است که یک کسب و کار می تواند با فروش محصول یا خدمات خود در یک بازار خاص ایجاد کند.
[3] \xa0critical mass
به حداقل نودهای موردنیاز برای بلاک چین، جرم بحرانی گفته می شود
منبع: https://iranbroker.net/proof-of-stake-and-stablecoins-a-blockchain-centralization-dilemma-3/