«هر اتمی که در جهان وجود دارد و از طریق حرارت و انرژی منتقل میشود، روزی به معنای واقعی کلمه به بیتکوین تبدیل خواهد شد»
هَس مکوک مهندس استرالیایی خوشنامی است که در حوزۀ عمران فعالیت میکند و تجارب درخشانی در ساخت جذابترین سازههای جهان داشته است؛ از استادیوم آلیانتس آرنای مونیخ گرفته تا ماریا بی سندزِ سنگاپور.
او بیت کوین را دین خود میداند.
مکوک 35ساله که در توییتر به فرایر هَس شهرت دارد، در سال 2017، طی تجربهای عمیق متحول شد و به آیین بیتکوین درآمد.
مکوک، در ماجرایی که یادآور آلامِ ایّوب در عهد عتیق است، در حالی متحمل زیان نوددرصدیِ بیتکوین خود شد که سه سال قبلتر آن را 1000 دلار خریده بود. کمی بعد هم بیشتر آنچه مانده بود را طیّ هکشدن صرافی بیت فینکس باخت.
او میگوید: «این اتفاق شیرازۀ روح و روانم را از هم گسست و دستآخر با تجربهای دینی از این بحران بیرون آمدم».
«میگویند که مردم هنگام مصیبت و بلا به یاد خدا میافتند. همچنین چیزی برای من رخ داد. توصیف چنین تجربهای دشوار است، اما در واقع تنها میتوانم بگویم که به بیتکوین گرویدم».
مکوک به عنوان یکی از اعضای شورای استخراج بیتکوین و به واسطۀ دوستیاش با مایکل سیلر، بیتکوین را صورتی از انرژی میداند؛ درست مانند اینشتین که هر وقت صحبتش به میان میآمد دوست داشت اشاره کند که همهچیز در جهان انرژی است.

او میگوید: «این تجربه نتیجۀ نهایی تمامی آموختهها، تجارب و آسیبهایم بود ــ این تجربه تحقق این ایده بود که من و شما، در تعادل بلندمدت، تنها ذرۀ بسیار کوچکی از بیتکوین هستیم. هر اتمی که در جهان وجود دارد و از طریق حرارت و انرژی منتقل میشود، روزی به معنای واقعی کلمه به بیتکوین تبدیل خواهد شد». مکوک در ادامه میگوید:
«این چیز بسیار بسیار قدرتمندی است، مانند این است که در زمین دفن میشویم، زیر خاک میرویم، خوراک کرمها میشویم، وارد چرخۀ حیات میشویم و دست آخر از این شبکه سر در میآوریم. شما سرانجام به معنای واقعی کلمه سر از بیتکوین درمیآورید».
وقتی که برای اولین بار این وجه از بیتکوین مطرح شد، صرفاً جنبۀ طعن و شوخی داشت و میخواست به زبان استعاری بگوید که بیتکوین تاحدی شبیه دین و مذهب شده است. اما کمی بعد روشن شد که برخی از مردم واقعاً به چشم دین به بیتکوین مینگرند؛ یا دستکم به چشم یک ایدئولوژی یا حتی فرقهای که مستعد تبدیل شدن به دین و مذهب نیز هست.
احمقانه به نظر میرسد، شاید هم واقعاً احمقانه باشد، اما چنین دیدگاهی بیش از آنچه فکر میکنید واقعیت دارد.
شهر مقدس بیت کوین
در سال 2021 همایشی دربارۀ بیتکوین در شهر میامی برگزار شد که بهوضوح نشان از رویکردی دینی به بیتکوین داشت.
نیویورکتایمز مقالهای منتشر کرد با عنوان «هزاران نفر برای تقدیس بیتکوین به میامی سرازیر میشوند» و در آن از قول موشه مانا، مالک سالن همایش، نقل میکند: «هر چه بیشتر با مذهب بجنگید، مقدستر و قدرتمندتر میشود».
رسانة خبری پارادوکس شرح داد که چگونه «سپاهی دههزارنفره از مؤمنان مخلص با پیروان دوآتشۀ بیتکوین» گرد هم جمع شدند تا به سخنان کشیشان اعظم جنبش گوش فرادهند:
«در مقابل چشمان حیرتزدۀ هزاران نفر از حضاری که انگار در یک کلیسای جامع شده بودند و به موعظههای کشیش جوئل اولستین گوش میدادند، پیغمبرانی مانند مایکل سیلر بیتکوین را “اوجِ” دستاوردهای بشر خواندند و در عین حال، معماران این شهر مقدس صراحتاً اذعان داشتند که این دارایی به یک جنبش تمامعیار دینی بدل شده است».
حامیانِ بیتکوین، درست مانند پیروان یک دین، بر اساس توجیهاتی باور دارند که در مسیر مأموریتی بهحق برای تغییر جهان گام برمیدارند. جک دورسی، مدیرعامل توییتر، در همایش بیتکوین رو به حضار گفت: «فکر نمیکنم چیزی مهمتر از بیت کوین در زندگیام وجود داشته باشد که بخواهم به آن بپردازم».
پیدایش بیت کوین در 2012
پیشینۀ این وجه از بیتکوین دستکم به اواخر سال 2012 بازمیگردد؛ یعنی هنگامی که یکی از اعضای انجمن بیتکوینتاک پستی منتشر کرد:
«مطمئنم که مردم متوجه شدهاند که چقدر بیتکوین دارد شبیه دین میشود. بنیانگذار اسطورهای، حواریون ایمیلی، پیروان… پس چرا تا به حال کسی دست به کار نشده و کلیسای ساتوشی را تأسیس نکرده؟ مطمئناً در این زمینه به قدر کافی فکر و فلسفه موجود است».
ازقضا، یک ماه پیش از این پُست، یک کلیسای بیتکوین راهاندازی شده بود و به طنز و هزل از پیروانش میخواست به «ستایش بیتکوین بپردازند» و «بلاکچین را تکریم کنند».
هنری رامپ در اقدامی جدیتر، در اوت 2017 یک کلیسای واقعی بیتکوین تأسیس کرد و از اعضا خواست کتاب مقدسشان را توزیع کنند؛ یعنی همان وایتپیپری که توسط ساتوشی ناکاموتوِ نبی به نگارش درآمده بود. جانی کیوآی، مدیر ارشدِ روایتپردازی شرکت کپیتال کیوآی (Qi Capital) میگوید که به عنوان فردی معنوی، وقتی که در سال 2017 وارد بازار رمزارزها شده بود، متوجه موارد مشابهی از این دست شد:
«این بازار رهبری کاریزماتیک دارد که غیبش زده و وایتپیپری هم وجود دارد که به مثابۀ متنی مقدس عمل میکند و اگر به هر نحوی آن را قبول نداشته باشید، مرتد محسوب میشوید و از حملات پیروان در امان نخواهید ماند. در نتیجه، تمام ارکان اساسی لازم برای ایجاد یک دین و مذهب موجود است».

احکام دینی
جو وایزنتال از بلومبرگ، طی مقالهای در ابتدای سال جاری، موارد مشابهت بیتکوین با دین را بهدقت شرح داد و بیتکوین را «نخستین دین حقیقی قرن بیستویکم» نامید.
او اولین بلاک بیتکوین را بلاک پیدایش میخواند و ساتوشی را فردی ازخودگذشته و خیرخواه میداند که بیآنکه حتی یک کوین بفروشد این جهان را ترک گفته است. او وایتپیپر بیتکوین را به کتاب مقدس، هال فینی را به یک قدیس و روز پیتزا و هاوینگ بیتکوین را به اعیاد متبرکۀ مذهبی همانند میکند و هارد فورک بیتکوین کش را نوعی انشعاب مذهبی میشمرد. همچنین به طعنه اشاره میکند که پیروانِ «ارتدوکسِ» بیتکوین تنها مقید به رژیم گوشتی هستند:
«انبیا، حواریون، ایّام متبرکه، عادات غذایی، متون مقدس، انشعابات مذهبی، احادیث و مواردی دیگر. بیتکوین شبیه دین نیست، بلکه خود دین است».

با اینکه مقالۀ رزنتال از سر شوخی بود، اما این استعاره بهطرز عجیبی عمیق و جدی است. حامیان بیتکوین در سراسر جهان دوره میافتند و اصول ایمانیشان را تبلیغ میکنند: پول معتبرِ ضدتورمی که تراکنشهایش غیرقابلسانسور و غیرمتمرکز است و میتواند در پیروزی خیر علیه شر (بانکداران) یاری برساند. آنها ایمانشان را با برگزاری و مشارکت در مناسک مختلفی نشان میدهند؛ مناسکی مانند «خرید در کف» یا شرح معجزاتی از بیتکوین برای کافران که با آن فقرا میتوانند پنیهای بیارزش خود را به لامبورگینی تبدیل کنند.
بسیاری از حامیان بیتکوین به سناریویی آخرالزمانی باور دارند که طبق آن سیستم مالیِ مبتنی بر ارز فیاتِ موجود، سرانجام فرومیپاشد. مکوک در وبلاگی «روز قیامت» را در آینده شرح داد: «از منظر بسیاری از پیروان بیتکوین در این روز رویداد اقتصادی ویرانگری رخ میدهد: مرگ ارز فیات».
«در نهایت، چنین رویدادی به فروپاشی کامل تمدنی منجر میشود یا به پدیدۀ «ابربیتکوینسازی» که در آن تجارت جهانی عملاً با بیت کوین انجام میشود و ارزش بازار این رمزارز اگر صدها تریلیون دلار نشود، اقلاً به چندین تریلیون دلار خواهد رسید».
الیاس آهونن، یکی از همکاران مجلۀ کوینتلگراف که قبلاً تحصیلات دینی داشته، یک فصل از کتابش را به بررسی مشابهت دین و بیتکوین اختصاص داده است.
او میگوید: «من قبل از دانشگاه، یک ترم در دانشکدۀ علوم دینی تحصیل کردم. مدام شگفتزده میشوم از اینکه میبینم جنبش ارزهای دیجیتال، بهویژه بیتکوین، تا این حد به یک دین کاریزماتیک شباهت دارد. به جرأت میتوانم بگویم که تا تجربه نداشته باشید نمیتوانید بفهمید که این دو به طرز مضحکی آن قدر به هم شباهت دارند که قابل تمییز نیستند».
بیتکوین همهچیز را درست میکند
پیروان ماکسیمالیستِ بیتکوین بنیادگرا هستند ــ یعنی عوام متعصب و تندرویی که پیروان دیگر را از پرستش بتهای دروغین بر حذر میدارند و مانع از شرکورزی مردم با خرید شتکوینها میشوند. مکوک میگوید که با مقایسه این دو موافق است.
او میگوید: «بله ما بنیادگرا هستیم. بیتکوین اصولی بنیادین دارد و واجد قواعد و موازین اخلاقی است. با اینکه بسیاری از حامیان بیتکوین صرفاً این رمزارز را راه جالبی برای کسب درآمد میپندارند و ممکن است به بانکها منسوب کنند، اما پیروان ماکسیمالیست آن را به چشم یک جنگ صلیبیِ بهحق مینگرند. آنها مؤمنانه باور دارند:
بیتکوین این را درست میکند.
که درواقع منظورشان این است که بیتکوین همهچیز را درست میکند.
مکوک میگوید: «اگر طرفدار محیط زیست هستید و باوری به بیتکوین ندارید، در واقع اصلاً طرفدار محیط زیست نیستید. اگر خواستار پایان یافتن فقر جهانی هستید و بیتکوینی ندارید، واقعاً تمایلی به رفع فقر جهانی ندارید».
«زیرا علّت ریشهای تمام مشکلاتمان اساساً چاپ پول و، پیرو آن، تخصیص نامناسب سرمایه است. در نتیجه، تنها کاری که برای نجات نهنگها یا درختان یا کودکان از دستمان برمیآید این است که به این تباهی پایان دهیم».
کیوآی نگاه کاملاً تیرهتری به ماکسیمالیسم دارد و معتقد است صورت خفقانآوری از خودبرتربینیِ اخلاقی است:
«اخلاق جوهرۀ تمام انواع ماکسیمالیسم است؛ ماکسیمالیستها باور دارند که نظامشان از منظر اخلاقی برتر از نظامهای دیگر است. ماکسیمالیستهای بیتکوین بیش از آنکه به پول بپردازند درگیر خودبزرگبینیِ اخلاقی هستند».

روجر ور که به مسیحِ بیتکوین شهرت دارد و حالا رهبری فرقۀ انشعابیِ بیتکوین کش را دست دارد، پیروان بیتکوین را تنها جامعهای در جهان رمزارزها میداند که واقعاً به شیوۀ ماکسیمالیستی رفتار میکنند:
«چنین منشی عمدتاً در اردوگاه بیتکوین به چشم میخورد. آنها از تمام کوینهای دیگر متنفرند. در حالی که دارودستۀ اتریوم از کوینهای زیادی خوششان میآید یا اهالی بیتکوین کش هم از سایر کوینها استقبال میکنند. بیشتر کوینها با کوینهای دیگر خوبند و مشکلی با هم ندارند، اما گویا افراد زیادی هم وجود دارند که تصور میکنند بیتکوین منحصربهفرد و تنها دین راستین یا یگانه رمزارز موجود است و من فکر میکنم چنین طرز تفکری احمقانه است».
خب حالا دین را تعریف کنید
دیکشنری آکسفورد دین را در جایی به «جستجو یا دلبستگی همراه با ارادت و سرسپردگیِ محض» تعریف میکند. حال آنکه دیکشنری مریامـوبستر آن را «مجموعهای شخصی یا نظام نهادینهشدهای از رویکردهای مذهبی، اعتقادات و اعمال» و همچنین «تعهّد یا سرسپردگی به ایمان و التزام مذهبی» میداند.
مکوک با اشاره به این دو تعریف میگوید لزومی ندارد که یک دین حتماً حول محور یک خدا شکل بگیرد و برای مثال به بودیسم و تائویسم استناد میکند.
تورکل برک، استاد مطالعات دینی در دانشگاه متروپلیتن و مؤلف کتاب فیتونومیکس: دین و بازار آزاد، نظر مکوک را تأیید میکند و میگوید: «کاملاً معقول است که بگوییم یک دین میتواند بدون مفهوم قدرتمندی از وجودی الهی شکل بگیرد».
برکل میگوید که نقطه اشتراک تمام ادیان در جنبه اجتماعی قدرتمند آنها است. «این ادیان قویاً احساس میکنند که جامعۀ ویژهای هستند و با سایر جوامع متفاوتند» و پیروانِ این ادیان هم مناسکی مانند نیایش و سرود به جا میآورند تا احساسات و عواطفی قدرتمند بیافرینند.
او خاطرنشان میکند که بسیاری از ادیان رسمی اجتماعات و مناسک خود را در حال حاضر بهصورت آنلاین برگزار میکنند. آیا توییتر میتواند مکان مناسبی برای گردهمایی مؤمنان بیتکوین باشد بهنحوی که در هنگام اوجگیری قیمت شور و سرور خود را در آن ابراز کنند و در سراشیبیِ قیمت هم محفلی برای سوگواریِ جمعی آنها باشد؟ (از نظر فنّی، اگر دارندگان بیتکوین قصد فروش ندارند، نباید به تغییرات کوتاهمدت قیمت چندان اهمیت دهند، اما به نظر میرسد که افزایش قیمت ایمانشان را استوار میسازد و کاهش قیمت نیز به مثابة آزمون و ابتلاء است).
من شباهتهای موجود میان بیتکوین و دین را به همراه دیدگاههای مکوک و کیوآی، برای پروفسور برک شرح دادم و انتظار داشتم که آنها را نپذیرد. اما او همدلی کرد و پاسخ داد که برخی جنبهها، بهویژه روایتِ «پایانِ زمان» که در آن «تمام اجزای سیستم مالی فرومیریزد و تنها کسانی به عنوان گروه برگزیده باقی میمانند که “آن نور” را دیده باشند»، باعث میشود که این مقایسه واقعاً موجه باشد.
او میگوید: «هر چه بیشتر از این دست شباهتها میگویید، فکر میکنم که حتماً شباهتی در کار باشد».

نه، رویهمرفته ایدۀ احمقانهای است
کربی فرگوسن، از هواداران کریپتو که به فیلمسازی و سخنرانی هم اشتغال دارد، یکی از افرادی است که تشابه دین و بیتکوین را ایدهای اغراقآمیز میداند. او میگوید هر کسی که بیتکوین را میپرستد یا از پیروان مذهبی این رمزارز به شمار میآید، شدیداً درگیر افراط و زیادهروی است:
«من فکر میکنم چنین مرامی مصداق گمراهیِ مفرط است. بیتکوین بههیچوجه دین نیست. هیچ مورد متافیزیکی یا فراطبیعی در مورد بیتکوین وجود ندارد. ساتوشی ناکاموتو هم صرفاً انسانی معمولی است».
«تنها در صورتی شبیه یک دین واقعی به نظر میرسد، که شما اصرار داشته باشید با این چشم به آن بنگرید. فارغ از ارزش اقتصادی، فایننس و تکنولوژی، سر در نمیآورم که میخواهد چه چیزی عرضه کند. شگفتزده میشوم از اینکه میشنوم عدهای از مردم به چشم دین به آن مینگرند و صادقانه بگویم شاخ درمیآورم اگر با این عنوان جا بیفتد. چنین چیزی برای من بیشتر به شوخی شبیه است».
افول دین
فرضیهای از سوی شماری از مصاحبهشوندگان طرح شد مبنی بر اینکه با توجه به کاهش تأثیر ادیان سنتی، ایدئولوژیِ پیرامون بیتکوین میتواند به عنوان نوعی نظام اعتقادیِ جایگزین نقشآفرینی کند. این ایده، به غیر از بیتکوین، در مورد طیفی از ایدئولوژیها و جنبشهای گوناگون دیگر هم مطرح میشود.
افولِ نظاممند دین موجب دگرگونی اساسی در فرهنگهای غربی شده است؛ بهویژه در آمریکا که بهطور سنتی جامعهای خداترس و پرهیزگار به حساب میآید. بیست سال قبل، حدود 70 درصد از آمریکاییها دستکم عضو یکی از جوامع مذهبی کلیسا، کنیسه یا مسجد بودند و طبق نظرسنجی گالوپ این میزان در سال 2020 به 47 درصد کاهش یافته است.
در همین بازۀ زمانی، تعداد افرادِ لامذهب تقریباً دوبرابر شده که سهم گروههای سنی جوانتر در آن بیشتر است: 31 درصد نسل هزاره و 33 درصد نسل زِد. این گروههای سنی، همچنین بیشتر از سایر نسلها به بیتکوین علاقه دارند.

جیمز پترسون، پژوهشگر مرکز دین، فرهنگ و دموکراسی، در نشنال ریوییو استدلال کرد که جوانان در حال پذیرش صورتهای بدیلی از اعتقادات هستند. او به کتاب دین بد نوشتۀ راس دَوتِت استناد میکند تا نشان دهد که «تلاش برای زدودن دین از عرصۀ عمومی زندگی در آمریکا شکست خورده است؛ نظامهای اعتقادی جایگزین بهیکباره وارد عمل شده و خلأ را پُر کردهاند». او اشاره میکند که جنبشهای انتقادیِ فعال در حوزۀ عدالت اجتماعی یک از مصادیق همین نظامهای جایگزین است.
مکوک مفهوم بالا را جمعبندی میکند: «شما مجبورید به چیزی معتقد باشید و لزومی ندارد که آن چیز حتماً خدا باشد» و به محبوبیتِ کتاب 12 قانون برای زندگیِ جردن پیترسون اشاره میکند که در آن سوی طیف سیاسی ایستاده است:
«لازم است در زندگیتان حدومرزهایی داشته باشید، در غیر اینصورت گمراه و تباه خواهید شد».
حتی کیواِنان هم با آن پیامبر مرموزش کیو و پیشگوییهای رستاخیزیاش در تئوری توطئۀ «طوفان»، میتواند بهنحوی نیاز مردم به اعتقاد و باور را برآورده کند. فرگوسن میگوید: «مردم در حال تصعید و تغییر مسیر هستند، آنها این نوع از تکانهها را در جهتهای دیگری هدایت میکنند و فکر میکنم که کیواِنان بیشک به درد چنین شرایطی میخورد».
دین امری فطری است
بسیاری از دانشمندان معتقدند که دین در سیمکشی مغز انسان وجود دارد ــ یا دستکم انسان گرایش دارد به چیزی فراتر از خودش اعتقاد داشته باشد.
فرگوسن میگوید: «تصور میکنم که این امر رایجی است، حتی افرادی که خود را آتئیستهای سرسختی میدانند نظام اعتقادی دیگری دارند که اغلب بسیار قدرتمند و پُرنگ است». او میافزاید: «قطعاً بیتکوین هم میتواند موضوع اعتقاد این افراد باشد، اما در موارد و اشکال گوناگونش مثل محیطزیستگرایی، ترقیخواهی، لیبرتاریانیسم، محافظهکاری و هر ایسم دیگری».

آنچه که تمام این نظامهای اعتقادیِ بدیل را به هم میرساند این است که همگی میکوشند جهان را به جای بهتری تبدیل کنند؛ خواه با حذف نژادپرستی و تبعیض جنسی، خواه با حفظ محیطِ زیست یا اصلاح نظام مالیِ ناعادلانه و غیرمنصفانه.
دیوید فرنچ، وکیل و حامی آزادیهای مدنی، اخیراً به وجه ناخوشایندِ این نظامهای اعتقادی و پیروان مخلصشان اشاره کرده است:
«این نظامهای اعتقادی مردم را واقعاً سرزنده میکنند و به آنها این حس و حال را میبخشند که در راه درستی ایستادهاند و کار خوب و مهمی انجام میدهند. اما مانند بسیاری از “ایسمهایِ” بنیادگرا، ابداً مخالفت را برنمیتابند و تاحدی در برابر اختلافِ نظر ناشکیبا هستند که اغلب به نام آزادی دست به سرکوب میبرند.»
ایدئولوژی یا دین؟
بهجز کیواِنان، این جنبشها بیش از آنکه به دین شهرت داشته باشند اغلب با عنوان ایدئولوژی یاد میشوند. اما فرگوسن بر این باور است که تمایز و مرزبندی میان این دو مفهوم بعضاً دشوار و مبهم است:
«هر نوع از نظام اعتقادی، خواه لیبرتارینیسم باشد یا ترقیخواهی یا هر چیز دیگری، اندکی به دین شباهت دارد. یکجور فلسفه است، در تصمیماتی که میگیرید اثرگذار است، موضع اخلاقیتان را در مواجه با مسائل تعیین میکند. حدومرز مبهمی در این میان وجود دارد».
فرگوسن به صحبتهای خود میافزاید: «من بیتکوین را نوعی نظام اعتقادیِ مبتنی بر لیبرتارینیسم میدانم. اما مشخصاً دینی واقعی نیست. بیشتر شبیه ایدئولوژی است». با وجود این، برک تصور میکند حدومرز این دو چندان واضح نیست:
«بیتکوین واجد ابعادی ایدئولوژیک است، اما جنبههای دیگری هم دارد که ترجیح میدهم بگویم شبیه دین و آیین است. اگر مجبور باشم به این پرسش پاسخ دهم، باید بگویم که بله، شبیه کیش و آیینی با جنبههای دینی است. برای اینکه بتوانم بگویم که بیتکوین یک دین واقعی است، باید حدود 50 سال صبر کنم».

کیوآی معتقد است که نحوۀ شکلگیری جریانها نشان میدهد که بیتکوین یا هر پدیدۀ مشابهی میتواند در آینده عملاً به یک دین رسمی تبدیل شود. او میگوید: «باید این قضیه را در افق زمانی 100 سال آینده ببینیم: تمام طریقتهای معنوی بهنحوی از بین خواهند رفت و مردم هم بیشتر و بیشتر در جهان دیجیتال ادغام خواهند شد. اساساً وجهِ واقعیِ زندگی مردم از دست میرود». او میافزاید: «وقتی مسئله را از این چشمانداز مشاهده کنید، به دینی نیاز خواهید داشت که متناسب با آن واقعیت باشد؛ دینی دیجیتالی بهکار میآید». کیوآی نتیجه میگیرد:
«تمام این عناصر سر جای خود قرار میگیرند تا نخستین دینِ دیجیتالِ جهانی را ایجاد کنند. فکر میکنم چنین اتفاقی رخ داده است. این همان چیزی است که بدان معتقدم: این دینی دیجیتال است. همهگیر خواهد شد. فکر نکنم کسی بتواند جلوی آن را بگیرد».
منبع: https://iranbroker.net/bitcoin-as-religion